اومدی یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اول تیر شد...! خبری از اومدنت نبود و بابایی مرخصیش رو گرفته بود و اومده بود بیرجند
جات خیلی خالی بود و حسابی منتظرت بودیم , واسه اومدنت ثانیه شماری میکردیم این روزا هر وقت
مهمونی میرفتیم همه میگفتن پس کی این دخمل نازت به دنیا میاد , آخه میدونی عروسی مرضیه جون و
حامد اقا 28 تیر ماه بود و دوس داشتن که بتونیم واسه عروسیشون بریم , به خصوص خاله زهرا جون
مامان حامد آقا , همیشه باهات حرف میزد (زودی بیای میخوایم ببریمت عروسی) اللللللللللللللللللهی من
قربونت بشم که همه منتظر اومدنت هستن.
ولی انگار خبری از اومدنت نبود , منم روز به روز نگران بودم آخه تو با نی نی دایی فرامرز جون 2 هفته
بیشتر اختلاف نداشتی , اما محمد کوچولو 27 خرداد به دنیا اومده بود و 15 تیر شده و خبری از .....
مث اینکه تو حساب همه چی رو کرده بودی , و وقتی اومدی که هم تونستیم به عروسی مرضیه جون
بریم و هم اینکه بابا جونی کنارمون باشه .مادددددددددددددددددر فدات شه.