اواسط دو ماهگی
این روزها تمام وقتم واسه ی تو ,سعی می کنم تا می تونم کنارت باشم و از پیشت بودن لذت ببرم و فکر اینکه یه روزی مرخصیم تمام بشه چه جوری دوری تو تحمل کنم نگرونم می کنه ,هر روزی که می گذره عشقم نسببت بهت بیشتر میشه. صبحا که از خواب بیدار میشی خوش اخلاقی و واسه ی خودت شروع می کنی به حرف زدن و صداهای تازه یی در آوردن وتا که من وبابایی بهت صبح بخیر میگیم وباهات حرف می زنیم سریع لبخند می زنی وخودت رو واسمون لوس می کنی وصداهای ناز در میاری.وای نمیدونی چقد خوردنی میشی, این لحظه من که میمیرم واست... یه شکار لح...
نویسنده :
مامان مریم
23:18