پرنیا پرنیا ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره
روشناروشنا، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره
مریممریم، تا این لحظه: 40 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره
صادقصادق، تا این لحظه: 39 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره
پیوند عاشقانه ی ماپیوند عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره
لیانالیانا، تا این لحظه: 4 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

پرنیا، روشنا و لیانا عشق مامان و بابا

اولىن مٍسافرت پرنیا جون

1391/9/27 17:34
نویسنده : مامان مریم
521 بازدید
اشتراک گذاری

مدت ها بود دلم میخواست که به پابوس امام رضا(ع) برم.

آخرین باری که رفتم دقیقا یک سال قبل بود و چون تو دوران بارداری مسافرت واسم سخت بود واسه همین منتظر بودم کوچولوی مامان به دنیا بیاد و کمی که بزرگتر شد و تا وقتی که مرخصی هستم به زیارت برم. تا اینکه اواسط ٢ ماهگیت که بود به اتفاق بابایی , مامان جون و خاله لی لی (زینب) به مشهد رفتیم. سفر خیلی خوبی بود و خیلی خوش گذشت و شما هم اصلا بابایی و مامانی رو اذیت نکردی. تازشم خیلی چیزا یاد گرفتی که همگیمون حیرت زده شدیم ؛تعجب

روزایه اولی که رسیدیم بابایی یه نقشه از شهر مشهد دستش بود , با همدیگه داشتیم نگاه میکردیم که شما هم  با هیجان شروع کردی به خوندن.میگفتی : هوم هوم هوم .... ام ام ام ....  و روزهای بعد پیشرفت کردی و جوری که هر وقت میخواستی من بیام پیشت و یا گریه میکردی و شیر میخواستی میگفتی... مام مام مام .. آآآآآخ که اون لحظه از ذوق محکم بغلت میگرفتمت بغلو غرق بوست ماچماچمیکردم. عاشق لوستر هستی و هر وقت میبینی شروع میکنی به حرف زدن و لبخند زدن و اصلا"خسته نمیشی. فکر کن وقتی بریم حرم و شما اون همه لوستر رو ببینی چه عکس العملی نشون میدی ؛انگار دنیا رو بهت داده بودن و حسابی ذوق زده میشدی  و شروع میکردی به خوندن.

وقتی هم که سوار ماشین بودی با اون همه ترافیک و شلوغیه شهر جیگر مامان واسه خودش اطراف رو نگاه می کرد تا اینکه خسته می شدی و تو بغل مامانی خوابت می برد.در کل ماشین سواری رو خیلی دوس داری. niniweblog.com

 niniweblog.com

اینم یه عکس از پرنیا جون با بابایی ( حرم امام رضا (ع) )

عکس

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله لی لی
20 آذر 91 21:32
جووووووووونم

خاله فدات شه که چه نفسی هستی.

سفر خیلی خوبی بود. به هممون خوش گذشت و تو یه دخمل عشق خاله بودی.

جالب بود واسم که به برکت امام رضا تو 2 ماهگی میگفتی مام مام

مامان و بابایی و مامان جون نبودن که قورتت میدادم عززززززززیزم





ممنون عزبزم .سفر خیلی خوبی بود وحسابی بهمون خوش گذشت.