دو مروارید گرانبها
هوراااااااااا بالاخره دندون در آوردی..........
مدتها بود منتظر بودم دندونای نازت جوونه بزنن.. چند روزی بود که لثه هات متورم شده بودن و هر چیزی که به دستت میومد تو ی دهنت میگذاشتی؛ و بابایی هر روز کارش شده بود دستش رو بزار تو دهنت تا تو گازش بگیری ، ببینه از دندونی هم خبری هست یا نه ؟؟؟؟؟ البته با رعایت نکات بهداشتی
تا اینکه دقیقا" نه ماه وپنج روزت که شد دو دندون پیش پایینت در اومد. تا که دست بابایی رو گاز گرفتی جیغش هوا شد نمیدونی چقد ذوق کردیم.....آخه تو فسقلی چی هستی که باز دندونم داشته باشی ،اما اون روزش دیدم از چشمای نازت اشک میادو آب بینی ت هم سرازیر شده خیلی نگران شدم که چرا سرما خوردی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
البته خودم یه هفته بود سرما خورده بودم ودیگه داشتم خوب میشدم تو این مدتم سعی می کردم خیلی مواظب باشم که تو رو نگیره ،واسه ی همین منو عذاب وجدان گرفت که هر چقد رعایت کردم ولی بالاخره ویروس به دختر نازمم سرایت کرد.
اون روز تا شبش هر چقد تونسنم بهت لیمو شیرین وسیب آبش رو گرفتم و دادم و سوپ پر از مخلفات مثل همیشه واست درست کردم. و دانه به رو جوشوندم و حالت ژله ایی که شد بهت چند بار دادم خوردی . صبح که از خواب بیدار شدم دیگه خدا رو شکر هیچ اثری از سرما خوردگی نبود و مثل همیشه سر حال بودی و بازیگوشی می کردی ....خیلی خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم.
مامانی اصلا " طاقت دیدن مریضی ناز دوردو نه شو نداره زودی غصه ش میشه...
دختر نازم ایشالله که همین طور دختر صبوری باشی و واسه ی بقیه دندوناتم خیلی اذیت نشی...
برو ادامه ی مطالب
به سختی تونستم این عکس رو ازت بگیرم البته بی کیفیت در اولین شکار دوباره یه عکس ناز می گیرم ازت نازم....