پرنیا پرنیا ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
روشناروشنا، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
مریممریم، تا این لحظه: 40 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره
صادقصادق، تا این لحظه: 39 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره
پیوند عاشقانه ی ماپیوند عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره
لیانالیانا، تا این لحظه: 4 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

پرنیا، روشنا و لیانا عشق مامان و بابا

هشت ماهگی

1391/12/22 1:22
نویسنده : مامان مریم
872 بازدید
اشتراک گذاری

هشت ماهگیت مبارک دختر مهربونم........

دختر گلم امروز هشت ماهه شدی هورا باورم نمیشه هشت  مااااااااااه گذشت انگار همین دیروز بود که لحظه شماری می کردم واسه ی اومدنت .  خیلی زود گذشت میترسم این روزای باقیمونده هم زود بگذره و فقط یه مشتی خاطره از دوران شیرخوارگیت واسم بمونه. میخوام از لحظه لحظه این روزا نهایت استفاده رو ببرم.Laie_7.gif

از عطر تنت سیر نمیشم اخه بهترین بوی دنیا رو میدیییییییییییییی.ماچ

عید هم داره نزدیک میشه و سال 91 که بهترین سال زندگیم بود ، داره کم کم تموم میشه .امسال واسه من و بابایی سراسر خوشی و لحظات شیرین بود. و روزها و اتفاقات خوب یکی یکی اومد سراغمون و بهترین و خوشحال کننده ترین روز، روز تولد تو بود واسه همین سال 91 شد بهترین سال زندگیمون. خدا جونم به خاطر این همه لطفی که نصیب ما کردی ازت ممنونممممممممم.

وای که نگو چقد دلمون واسه ی همه تنگ شده .امسال قرار شده تعطیلات ،خانواده ها بیان دیدنمون.آخه به من یک هفته بیشتر مرخصی نمیدن وبخوای  این همه مسافت رو  بکوبی بری فقط خستگی تو تن مون می مونه . وتو هم اذیت میشی .واسه ی همین تصمیم گرفتیم بعد تعطیلات که بتونم بیشتر مرخصی بگیرم سه تایی با هم بریم یه آب  وهوا عوض کنیم وحسابی خوش بگذرونیم.

دختر نازم جایی هم که نیست ببرمت بیرونا. ولی واسه ی این که کمی حال وهوات عوض بشه با ماشین دور خیابونا دور میزنیم تا حداقل محیط خونه واست تکراری نشه .نمیدونم شاید کمی که بزرگتر بشی  احتمالا"حسابی بهونه گیری کنی .یکی از همکارام که دوست جونیم هست قراره ماه دیگه نی نی شون به دنیا بیاد اسمش خاله مریم .ایشالله به سلامتی پسر نازشون به دنیا بیاد که حداقل یه همبازی داشته باشی.niniweblog.com

وامااااااین روزا دیگه خیلی شییطون بلا شدی با بابایت حسابی شیطونی میکنی با همدیگه شروع میکنین به جیغ زدن اصلا" خسته نمیشی بعضی وقتا دیگه من میگم بس ، گناه داره گلوش درد میگیره تا اینکه به سرفه میفتی . وقتیکه سرفه ت می گیره اگه بگیم آخه!! شروع می کنی به سرفه کردن الکی ،خودتم خندت می گیره و خودت رو لوس لوسی و موش موشی می کنی که اون لحظه دل مامان واست غش میره..که می خوام یه لقمه ت کنم.

پرنیا جون

شعر خوندن رو دوس داری وقتی واست شعر می خونم کلی ذوق می کنی .بخصوص سوره کوثر رو هر وقت  واست می خونم انقده خوشت میاد. اولش با مزه تو چشمام نگاه می کنی شروع می کنی به خندیدن وبعدشم باز موش می کنی ایشالله خیلی زود خودت یاد بگیری بخونی با اون صدای نازت که اون موقع حتما" قورتت میدم .ماچ

صدای کلید انداختن بابایی که میشه انقده ذوق زده میشی سریع نگاه تو به طرف درب خونه میندازی و منتظری بیاد بغلت کنه. بس که دختر لوس بابایی هستیبغل

مگه این روزا میزاری مامان نمازش رو بخونه. اولش که چیزی نمیگی ،ولی وقتی طولانی میشه عادت کردی که بیای پیشمم چادرو بزارم روی سرت و کتاب دعاهای مامی رو بگیری بعدش یه نگاه بهم میندازی اگه ببینی حواسم پرت  هست سریع میزاری توی دهنت..نیشخند

نماز خوندن پرنیا

پرنیا جون

موووووووووووووووووووووووووووووش.فعلا" بااااااااااااااااااااااااای.

ناز منی

 بقیه عکس ها رو در ادامه مطالب میزارم....

بازی پرنیا جون با عروسکش

مویی دیگه واسه عروسکت نگذاشتی مامان

طفلی عروسکش

اینجات هم مشغول فوتبال نگاه کردنینیشخند

ای دخمله فوتبالی من

 

جیگر مامان

عاشق حموم رفتنینیشخند

پرنیا جونم 

و اینم بعد حموم آخه .............از خود راضی

 

ناز منی

 

لوس مامان

خوراکی مامانی رو کش رفتی و خوشحالی

ناز من

پرنیا تسبیح به دست

نماز خوندن پرنیا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

خاله زینب
26 اسفند 91 14:56
به به
اول از همه ایول به ابجی مریم اکتیو خودمون که یهو آدم رو سوپرایز میکنه
قربونت ابجیه گلم
و بعد ، نفس خاله هشت ماهگیت مبارک عمرم.
وااااااااااااااااااااای که چه لحظه شماری میکنم واسه دیدنت عسلم.
روز شماری معکوس میکنیماااااااا
راستی مامان جون الان که عکسات رو دید ناخود آگاه شروع کرد به بوس کردن تو از رو صفحه مانیتور
بازم میگم جیگری. نفسی...

آره دیگه یه مدتی بود سرم خیلی شلوغ بود وقت نمی کردم واسه پرنیا جون پست بزارم .
مامان جون پرنیا جون تا که از پشت تلفن صداتون رو میشنوه نمیدونی چه بال بالی میزنه انقده ذوق زده میشه که نگوووووووو
مامان نیایش
5 فروردین 92 11:12
سلام عزیزم.دختر منم تقریبا هم سن دختر شماست میشه تو لینک دوستات اضافه مون کنی تا از تجربیات همدیگه استفاده کنیم


سلام به نیایش جون
عزیزم با افتخار لینک شدین.


مدرسه ی مامان ها
17 فروردین 92 9:29
سلام مامان عزیز
خوشحالیم که یه مامان دیگه هم به جمع مامان های مدرسه اضافه شد
دخترتون خیلی دوست داشتنیه البته همونطور که در پاسخ نظرتون در مدرسه نوشتیم قیافه ی معصومش خیلی آشناست به نظرم توی وبلاگ روزها میگذرد عکسش رو دیده باشم


سلام
منم خوشحالم که به جمع شما وارد شدم.امیدوارم بتونیم از تجربیات همدیگه نهایت بهره رو ببریم .نظر لطف تون عزیزم
مامان ملیکا کوچولو
3 اردیبهشت 92 0:38
سلام.ممنون از حضور گرمتون. پرنیا ناناز خاله راحله را ببوسید.قربون گل دختر بشه خاله.


دوست دارم خاله جون