دو مروارید گرانبها
هوراااااااااا بالاخره دندون در آوردی.......... مدتها بود منتظر بودم دندونای نازت جوونه بزنن.. چند روزی بود که لثه هات متورم شده بودن و هر چیزی که به دستت میومد تو ی دهنت میگذاشتی؛ و بابایی هر روز کارش شده بود دستش رو بز...
نویسنده :
مامان مریم
20:35